تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

loneliness


have you ever felt so
alone?
and noting makes sense?
well thats how i feel right
now . i feel like
i'm facing everything
by myself .
with nothing left but
tears
and a fake smile .


تولدت مبارک

تولدت مبارک

تولدت مـبــارک همه ی احـسـاس مـن .

کـم کـم وارد سه سالــگی شـــدی .

نمیدونم تا کی با هم هستیم ، اما تا هر زمان که با هم هستیم دوست دارم از عشق بنویسم .

ممنون از شما دوستای خوبم که تو این سه سال به من سر زدید

نیومدی !

اولین جمعه سال 91 هم رسید باز هم نیومدی !



دلم گرفته از زمونه دلخورم

بزار واست گلایه هامو بشمارم
به کی بگم که کوزه کوزه تشنه ام؟؟
به کی بگم هزار روزه تشنه ام؟؟
نیومدی یه هفته خسته تر شدم
شکسته بودم و شکسته تر شدم
نیومده و کوچه هم کلافه شد
یه جمعه به ندیدنت اضافه شد
یه دل دارم همیشه بی قرارته
قنوت من دعای انتظارته
به قطره قطره های گریه هام قسم
که بی قرار و بی پناه و بی کسم
یه دل دارم که حفظ شهر دوری رو
نداره چاره ای بجز صبوری و
میخواد شریک گریه های من بشه
بیا ببین دل قریب من چشه...
نیومدی...نیومدی.. و کوچمون هم کلافه شد
یه جمعه به ندیدنت اضافه شد
نیومدی...نیومدی...نیومدی و غصه باز نفس گرفت
خدا تورو یه جمعه دیگه پس گرفت
نیومدی حصار دردو بشکنی
تو آخرین امید چشمای تر منی

بن بســت

همیشه از خدای مهربون میخوام که تو بن بست کوچه ی دلت گرفتارشم و هیچ راهی برای فرار از این همه مهربونی نداشته باشم .



شب یلدای عشق

شبی که تصویری رویایی داشت ، مهتابی  و عاشقانه داشت.
مهتاب آن شب محفل دو عاشق را روشن و نورانی کرده بود.
ستاره ها با شور و شوق خاصی می در خشیدند.
شبی که هم ستاره بود در آسمان و هم مهتاب!
آغاز عشق در شب بلند دلهایشان بود…
شبی که تا صبح حرفهای عاشقانه  و درد  و دل بین دو عاشق بود…
شبی که رنگ تنهایی محو شده بود و رنگ عشق و دوستی و محبت نمایان بود…
هنوز تا سحرگاه عشق مانده بود ، آرزوی دو عاشق این بود که هیچ گاه این شب بلند پایانی نداشته باشد ، آرزو داشتند شبی پایان نیافتنی باشد…
دل های هر دویشان شبی بلند را در پیش داشتند …
دلهایشان تا صبح با هم است و درد و دل می کنند…
چه شب زیبایی و چه سحرگاه پر خاطره ای بود…
لحظه ای گرم و از صفا و صمیمیت بود!…
لحظه ای که سحرگاهش در دل عاشقان پر از محبت بود..
دلهای دو عاشق شب بلندی را در پیش داشتند ، شبی که تنها محبت بود و دلداری!
شبی که در اعماق دلهایشان تنها محبت دیده می شد…
دلهایشان انتظار آغاز شب یلدا را میکشیدند تا هر چه می خواستند درد و دل کنند…
شبی که تنها آواز دلنشین عاشقی شنیده می شد…
کاش این شب بلند و زیبا و فراموش نشدنی دوباره فرا رسد…