تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

بوی عیدی، بوی توت

بوی عیدی، بوی توت، بوی کاغذرنگی،
بوی تند ماهی‌دودی وسط سفره‌ی نو،
بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خستگیمو در می‌کنم!

شادی شکستن قلک پول،
وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد،
بوی اسکناس تانخورده‌ی لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خستگیمو در می‌کنم!

فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیا،
شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور،
برق کفش جف‌شده تو گنجه‌ها،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خستگیمو در می‌کنم!

عشق یک ستاره ساختن با دولک،
ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه،
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خستگیمو در می‌کنم!

بوی باغچه، بوی حوض، عطر خوب نذری،
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن،
توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌تنی،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خستگیمو در می‌کنم!


بن بســت

همیشه از خدای مهربون میخوام که تو بن بست کوچه ی دلت گرفتارشم و هیچ راهی برای فرار از این همه مهربونی نداشته باشم .



راهـــرو



از این راهرو یک نفر رد شده ، که عطرش همونه که تو میزنی...
برای به زانو درآوردنم ، تو از مرگ حتی جلو میزنی...

از این راهرو یک نفر رد شده ، مثل وقتایی که تو ناراحتی...
نفس میکشم با تمام وجود ، عجب عطر خوبی زده لعنتی...

یه جوری دلم تنگ میشه برات محاله بتونی تصور کنی...
گمونم نمیتونی حتی خودت جای خالیتو تو دلم پرکنی...


صدات میکنم تا همه بشنون ، جواب صدام غیر پژواک نیست...
من اونقدر شکستم حس میکنم که هیچ ارتفاعی خطرناک نیست...
 
یه جوری دلم تنگ میشه برات محاله بتونی تصور کنی...
گمونم نمیتونی حتی خودت جای خالیتو تو دلم پرکنی...


بـــرام دعـــا کـــن

برام دعا کن ازین قفس رها شم

میخوام مثله گذشته شریک لحظات شم

برای من دعا کن حالا که سر بزیرم

نذار تو حسرته تو بمون و بمیرم

تو که گفتی داری برام دعا میکنی

تو که دوست داشتنت رو ادعا میکنی

پس چرا دست رو دست گذاشتی و به سوختنم فقط نگاه میکنی

برام دعا ای نازنینم که باز دوباره تورو ببینم

برام دعا کن دعات میگیره

نذار تو قبلم یادت بمیره

برام دعا کن ای نازنینم که باز دوباره تورو ببینم

نذار تو قبلم داغت بمونه

برام تو موندی تو این زمونه

من توی اتیشم و تو رو موجه دریا

فریادمو نمیشنوی غرقی تو رویا

از اون همه خاطره و دیوونه بازی

بگو چی مونده دیگه برای ما

برام دعا کن ای نازنینم که باز تو ببینم

برام دعا کن دعات میگیره

نذار تو قبلم یادت بمیره

برام دعا کن ای نازنینم که باز تو ببینم

که باز دوباره تورو ببینم

نذار تو قبلم داغت بمونه

برام تو موندی تو این زمونه

زیــــــر بــــــارون


یادته بارون میومد
زیر یه چتر قدیمی
همه از بارون فراری
ما زیر بارونمیدویدیم


گفتنی موندنی ترین روز
همینه که با تو هستم
واسه لمس داشتن تو
از کسی نمیترسم



دو تا پاییز گذشته
زیر بارون با تن خیس
توی تنهایی میمیرم
شونه های هیچ کسی نیست
حالا تا بارون میگیره
حس برگا رو میدونم
دیگه چتر رو دوست ندارم
زیر بارون نمیمونم




تو دلم چه اتیشی بود
وقتی گفتی باهات میمونم
پرسیدی چه حسی داری
گفتم انگار نمیدونم
گفتنی موندنی ترین روز
همینه که با تو هستم
واسه لمس داشتن تو
از کسی نمیترسم



دو تا پاییز گذشته
زیر بارون با تن خیس
توی تنهایی میمیرم
شونه های هیچ کسی نیست
حالا تا بارون میگیره
حس برگا رو میدونم
دیگه چتر رو دوست ندارم
زیر بارون نمیمونم