تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

میخوام به آسمون بره صدای گریه های من


تو خنده هام تو گریه هام عشق تو هم صدای من
دو همزبون دو مهربون اسم تو رو لبای من

تو رنگ مهتابی واسم شبا که مهتاب میزنه
برام همون سپیده ای سحر که آفتاب میزنه

اسیر دیوونگیم حلقه بزن به پای من
میخوام به آسمون بره صدای گریه های من

به روزگار عاشقون دلی که بی تاب نمیشه
شبی که گریم نگیره اسم شبم شب نمیشه

هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد
دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز

زهره تویی تو آسمان خاکی بی ستاره من
اشاره کن به عاشقان عاشق یک اشاره ام

یه دست تو نمیرسه وای که شکسته دست من
شراب صد ساله میخواد این دل می پرست من

اسیر دیوونگیم حلقه بزن به پای من
میخوام به آسمون بره صدای گریه های من

به روزگار عاشقون دلی که بی تاب نمیشه
شبی که گریم نگیره اسم شبم شب نمیشه
تو خنده هام تو گریه هام عشق تو هم صدای من
دو همزبون دو مهربون اسم تو رو لبای من

تو رنگ مهتابی واسم شبا که مهتاب میزنه
برام همون سپیده ای سحر که آفتاب میزنه


شاید دنیا فراموشی گرفته


پر از تنهاییم ای کاش بودی
که داره زندگیم از دست میره
یه آهنگی گذاشتم که میدونم
اگه گوشش کنی گریت میگیره
صدام از گریه ی دیشب گرفته
چه بارونی چه احساسی چه حالی
با اشکام باز مهمونی گرفتم
همه چی هست فقط جای تو خالی

دارم دنبال عکسامون میگردم
همونا که لب دریا گرفتیم
اگه ما سهم هم دیگه نبودیم
چرا توی دل هم جا گرفتیم؟
چه معصومانه افتادی تو این عکس
چه لبخند نجیبی رو لباته
تو میخندی و من گریم گرفته
چقدر این خونه تشنه ی صداته

تو یادت رفته وقتی گریه دارم
برای اشکای من شونه باشی
تو یادت رفته باید خونه باشی
باید پیش منه دیوونه باشی
نگو خونه بگو دیوار بی در
که سرتا پاشو خاموشی گرفته
مگه من توی تقدیرت نبودم
شاید دنیا فراموشی گرفته


مرگـــــ


کاش آدما بدونن که مرگ خیلی به آدم نزدیکه .
اونوقت شاید قدر لحظه به لحظه زندگیشونو بدونن .
شاید قدر کنار هم بودنو بدونن .
شاید در حق هم بدی نکنن . 
شاید قدر عشقشونو بدونن .
شاید دیگه به هم دروغ نگن .
شاید دیگه از هم کینه به دل نگیرن .
شاید دیگه دزدی نکنن .
شاید دیگه به کسی ظلم نکنن .
شاید دیگه هیچ کشوری مردم بی گناه کشور دیگه ای رو نکشه .
شاید ...

خودت نیستی


خودت نیستی اما غمت رو برومه  *** میخندم به بغزی که توی گلومه

دیگه هیچ امیدی به برگشتنت نیست ***  اینو من نمیگم خم جاده میگه 



چنتا نصیحت به خودم


 با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند....
 با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند ...
 از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود ....
 تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم ...