تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

عشق از دیدگاه بزرگان 2

عشق دردیست که فقط سه دارو دارد: گرسنگی ، انتظار ، انتحار .  کراتس

عشق نمی دانم چیست و نمی دانم چگونه سپری می شود .  مادموازل دوسگوری

عشق دردیست شدیدتر از تمام دردهای دیگر ، زیرا در عین حال روح و قلب و کالبد را رنج می دهد . ولت

عشق حیات عاشق را تشکیل می دهد و الا معشوق بهانه است . آلفونس کار

عشق ظالمی است که به احدی رحم نمی کند .  کرنی

عشق ، خطای فاحش فرد در تمایز یک آدم معمولی از بقیه ی آدم های معمولی است .  برنارد شاو

عشق چیزیست که بیعقلان را عاقل می کند و عاقلان را عاقلتر می نماید و آن ها را که بیش از اندازه عاقلند را کمی بی قید می سازد .؟

عشق چیزیست که نخست به شما پرو بال می دهد تا بعد بهتر بتواند بدامتان بیندازد .  د. اسمیت

عشق ، عشق می آفریند . عشق ، زندگی می بخشد . زندگی ، رنج به همراه دارد . رنج ، دلشوره می آفریند . دلشوره ، جرات می بخشد . جرات ، اعتماد می آورد . اعتماد ، امید می آفریند . امید ، زندگی می بخشد . زندگی ، عشق به همراه دارد . عشق ، عشق می آفریند .  مارکوس بیکل

عشق خوشبختی است که دو طرف برای هم ایجاد می کنند . ژرژسان

جایــــگاه پــــــدر

جایگاه پدر : توجه و احترام به پدر همواره در سخنان پیامبر اکرم (ص) به چشم می خورد . ایشان با تاکید بر ارزش و جایگاه پدر ، در پاسخ به پرسشی در باره حق پدر بر فرزند می فرماید : او را به اسم صدا نکنید . جلوتر از او راه نروید . پیش از او ننشینید . برایش دشنام نخرید . هنگام خشم پدر ، در برابرش خشوع کند .
پیامبر گرامی اسلام در پاسخ به مردی که از پدر خویش شکایت کرد ، فرمود : خودت و داراییت از آن پدرت هستید .


مجنون...!

مجنون ..مجنون بود وقتی راه میرفت!

مجنون هنگام راه رفتن کسی را به جز لیلی نمی دید روزی شخصی در حال نماز خواندن در

راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او و مهرش عبور کرد مرد نمازش را قطع

کرد و داد زد هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی مجنون به خود آمد و گفت من که

عاشق لیلی هستم تورا ندیدم تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه دیدی که من بین تو و خدایت فاصله انداختم






نشناختی!

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه ی لیلی نشست!
گفت یا رب! از چه خوارم کرده ای؟
بر صلیب عشق دارم کرده ای؟
مرد این بازیچه دیگر نیستم!
این تو و لیلی تو من نیستم!
گفت ای دیوانه لیلی ات منم
در رگ و پنهان و پیدایت منم
سالها با جور لیلی ساختی
من کنارت بودم و نشناختی!


جـــملات تاثیـــر گذار

در خلوت من نگاه سبزت جاریست    این قسمت بی تو بودنم اجباریست    افسوس نمی شود کنارت باشم    بی تو هر ثانیه و هر لحظه ی من تکراریست...



کاش میشد که در این قرن عجیب همه بودند به خوش بویی سیب    سیب یعنی که تو زیبا هستی    تو رباینده دلها هستی    سیب یعنی اثر بوسه ای ناز روی لبهای ترک دار نیاز    سیب یک واژه تو خالی نیست    پر عطر است گل قالی نیست


زندگی گریه ی مختصریست... مثل یک فنجان چای... و کنارش عشق است... مثل یک حبه قند... زندگی را با عشق نوش جان باید کرد...


شمع دانی به دم مرگ به پروانه چه گفت؟ گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی... سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد گفت طولی نکشد نیز تو خاموش شوی


تا که از جانب معشوقه نباشد کششی..کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد

نمی دانم چرا ما انسان ها عادت داریم آبی وسیع آسمان را رها کنیم و جذب آبی کوچک چشمانی شویم که عمقی ندارد با اینکه می دانیم روزی بسته خواهد شد اما آسمان کی بسته خواهد شد