تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

هیچ چیز جز قلبم

به خورشید گفتم گرمی‌ات را به من بده تا به تو بدهم، گفت: دستانش گرمای مرا دارند. به آسمان گفتم: پاکی‌ات را به من بده، گفت: چشمانش پاکی مرا دارند.
از دشت، سبزی زندگی‌اش را خواستم، گفت: زندگی‌ات سبزتر از اوست.
از دریا بزرگی و آرامشش را خواستم، گفت: قلبت به اندازه اقیانوس است و آرامشت نیز.
از ماه تابندگی صورتش را خواستم، گفت: وقتی نگاهش می‌کنم خجل می‌شوم.
به فکر فرو رفتم من در قبال دستان گرمت، چشمان پاکت، سبزی زندگی‌ات، بزرگی و آرامش قلبت و صورت ماهت هیچ ندارم که به تو هدیه کنم جز این ... بگیر نترس، می‌تپد برای تو و من چیزی ندارم جز قلبم!



نظرات 2 + ارسال نظر
Nasrin جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 19:05 http://madaran-e-tanhaa.mihanblog.com/

زیبا بود

رضا دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 15:42 http://rezarxr.blogfa.com/

جز قلبم ......

مرسی پسر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد