وقتی باد آروم آروم، موتو نوازش میکنه...
طبیعت وجودتو اینقدر ستایش میکنه...
وقتی که یواشکی خواب به سراغ تو میاد...
برای داشتن چشمای تو خواهش میکنه...
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
وقتی شب فقط میاد، برای خوابیدن تو
خورشید از خواب پا میشه، تنها واسه دیدن تو
وقتی که چشمه حریصه، واسه لمس تن تو
یا که پیچک آرزوشه، بشه پیراهن تو
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
وقتی هر پرنده به عشق تو پرواز میکنه
عشق تو، حتی طبیعتو هوس باز میکنه
وقتی تو قلب خدا این همه جا هست واسه تو
چرخ گردون، واسه تو گردشو آغاز میکنه
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
آهنگ فوق العاده زیبای آرتین شاهوران با همراهی مریم حیدرزاده به نام من تورو می خوام !!
دیشب تو چت با هم آشنا شده بودن . قرار ساعت 4 بعد از ظهر کنار در ورودی پارک بود . پسر بعد از کمی رانندگی به پارک رسید . منتظر دختر , دختری با یه مانتوی سبز. بعد از کمی انتظار دختر هم رسید . کمی سر چرخوند تا پسر رو دید . دست تکون داد پسر لبخند زد . پسر عصا های زیر بغلیشو که تمام عمر تنهاش نذاشته بودند برداشت . دختر شروع کرد به طرف پسر آمدن . پسر عصا ها رو بیرون آورد دختر عصا ها رو دید و راهش رو کج کرد و رفت.....
آن زمان ظرفیت دلها یک نفر بود آن زمان سوی چشم توان دیدن یک نفر را داشت
آن زمان زبان برای یک نفر لب می گوشود و آن زمان عشق زیبا بود و آن زمان
عشق حرمت داشت و آن زمان خدا عشق را دوست داشت .
و این زمان ظرفیت دلها برای تمامی آدمها جا دارد و این زمان سوی چشم به
دنباله هر که زیباست این زمان زبان برای هر که یک نوع پادزهر دارد و این
زمان عشق زشت است و حرمت خواب است .
تفاوت عشق در زمان نیست بلکه در ایمان است که آن زمان ایمانی بود که این
زمان نمی توانی آن را پیدا کنی .
آن زمان عشق ، عاشق خدا بود که این زمان نیست آن زمان معشوق خدا بود .