واسهــ منُ عشقی که باختی گریهــ کن ... !
تو همین قفس که ساختی گریهــ کن ... !
واسهــ مرگـــِ خندهــ هامون گریهــ کن ... !
تو بهــ جایِ هر 2 تامون گریهــ کن ... !
گریهــ کن واسهــ بُغضــِ تو دلامون ..
واسهــ مرگـــِ خندهــ هامون ... !
واسهــ اون غمــِ چشــامون ..
واسهــ اون خاطرهــ هامون ... !
واسهــ تنهاییــِ دستات وقتی کهــ منُ نداری ... !
وقتی قابــِ عکســـِ خالی جلویِ چشـــات میذاری ... !
وقتی هیچ کســُ نداری سَــر رو شونهــ هاش بذاری ... !
گریهــ کن راهــــی نداری .. گریهــ کن ... !
یه روز از همین روزا روی شب پا می زارم.
توی قاب لحظه ها عکس فردا میزارم
تا که خوبِ خوب بشه زخمای دلواپسی .
عشقُ مرهم میکنم روی دلها میزارم.
خدایا خیلی ممنون که به من اجازه دادی ، 27 بهارِ زیبایت را ببینم .
خدایا خیلی ممنون که به من اجازه دادی 27 ، سال تحویل کنار خانواده ام باشم .
میخوای آغوشت و از من بگیری
مثل دیوونه ها تشویش دارم
آخه میدونم این و بی تو هرشب
چه روزای بدی در پیش دارم
میخوای یادم بره روزای خوب و
که توی خاطراتم جون گرفته
نگا کن قلب خستم سختیا رو
به عشق بودنت آسون گرفته
نذار گم شه نذار دیوونه تر شم
دل من جا بمونه خودم غرق سفر شم
از این روزای سخت و پر از دلشوره سیرم
یه کاری کن عزیزم دارم از دست میرم
کمک کن از شب تردید رد شم
دوباره عاشقم شو باورم کن
نذار از آسمون تو بیوفتم
بمون و عشقت و بال و پرم کن
میخوای آغوشت و از من بگیری
مثل دیوونه ها تشویش دارم
آخه میدونم این و بی تو هر شب
چه روزای بدی در پیش دارم
نذار دستام گم شه نذار دیوونه تر شم
دل من جا بمونه خودم غرق سفر شم
از این روزای سخت و پر از دلشوره سیرم
یه کاری کن عزیزم دارم از دست میرم