تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

رمیکس آهنگ خالکوبی با صدای حمید عسکری و هنگامه

رمیکس آهنگ خالکوبی با صدای حمید عسکری و هنگامه

/ رمیکس :Tabynahayat /


دانلود در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

سخنانی از دکتر علی شریعتی

1.زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت .
2. ترجیح میدهم با کفشهایم در خیابان راه بروم و به خدا فکرکنم تا این که در مسجد بشینم و به کفشهایم فکر کنم.
3. آنجا که چشمان مشتاقی برای انسانی اشک می ریزد،زندگی به رنج کشیدنش می ارزد.
4. خدایا تقدیر مرا خیر بنویس آنگونه که آنچه را تو دیر می خواهی من زود نخواهم و آنچه را تو زود می خواهی من دیر نخواهم.
5. برایت دعا می کنم که ای کاش خدا از تو بگیردهر آنچه را که خدا را از تو می گیرد.
6. اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری.
7. سرمایه های هر دلی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
8.من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روی عشق و علاقه می رقصند ولی پدر و مادرم از روی عادت نماز می خوانند .
9.به سه چیز تکیه نکن، غرور، دروغ و عشق. آدم با غرور می تازد، با دروغ می بازد و با عشق می میرد.
10.اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست او جانشین همه نداشتن هاست.
11.عاقلانه ازدواج کن تا عاشقانه زندگی کنی .
12.اگر مثل گاو گنده باشی،میدوشنت، اگر مثل خر قوی باشی،بارت می کنند، اگر مثل اسب دونده باشی،سوارت می شوند.... فقط از فهمیدن تو می ترسند
13.آن روز که همه به دنبال چشم زیبا هستند، تو به دنبال نگاه زیبا باش
14.هر لحظه حرفی در ما زاده می‏شود ،هر لحظه دردی سر بر می‏دارد و هر لحظه نیازی از اعماق مجهول روح پنهان و رنجور ما جوش می‏کند این ها بر سینه می‏ریزند و راه فراری نمی‏یابند
مگر این قفس کوچک استخوانی گنجایش‏اش چه اندازه است؟
15.«کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. !... چند سالی گذشت یک روز که با همسرم ازخیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم
16.هر کس آنچنان می میرد که زندگی می کند

پیرمرد خسته

پیرمرد خسته کنار صندوق صدقه ایستاد.
دست برد و از جیب کوچک جلیقه اش سکه ای بیرو ن آورد.
در حین انداختن سکه متوجه نوشته ای روی صندوق شد:"صدقه عمر را زیاد میکند."
منصرف شد و رفت.

خاطرات گمشده

بگو سرگرم چی بودی       که اینقدر ساکت و سردی
خودت آرامشم بودی     خودت دلواپسم بودی
تو قلبت هنوز باید              یه احساسی به من باشه
چقدر باید بمونم تا        یکی مثل تو پیدا شه
تو روز و روزگار من           بی تو روزای شادی نیست
تو دنیای منی اما          به دنیا اعتمادی نیست
سلام ای ناله ی بارون      سلام ای چشمای گریون
سلام روزای تلخ من       هنوزم دوستش دارم
سلام ای بغض تو سینه              سلام ای آه  آینه
سلام شبهای دل کندن     هنوزم دوستش دارم

عشق از زبان معلمان

دبیر انگلیسی: عشق تنها کلمه ای است که ed نمی گیرد و به گذشته باز نمی گردد

دبیر ادبیات:
عشق آن نیرویی است بین دو انسان. مثل لیلی و مجنون

دبیر تاریخ:
عشق تنها قراردادی است که از کشورهای دیگر وارد نمی شود

دبیر دینی:
عشق نیرویی الهی و خدادادی است

دبیر ریاضی:
عشق رابطه ی دو انسان است و رابطه ی دو انسان مانند رابطه ی سینوس و کسینوس است

دبیر جغرافی:
تیرهای عشق از بلندایی به بلندی قله ی آلپ بر قلب وارد می شود

دبیر زمین شناسی:
عشق تنها فسیلی است که اثرش هیچگاه از بین نمی رود

دبیر ورزش:
عشق تنها توپی است که اوت نمی شود

دبیر فیزیک:
عشق همانند نیروی کشش آهن رباست که قلب انسان ها را به سمت خود می کشد

دبیر شیمی:
عشق تنها بازی است که بر روی قلب اثر می گذارد و آتشی که از این طریق بر قلب وارد می شود از اسید سوزناکتر است

دبیر هندسه:
عشق همانند هاله ای از نور دایره ی قلب انسان را فرا می گیرد

دبیر علوم:
میکروب عشق از راه چشم وارد می شود