تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

داستان زیبای «پسرم میلاد»

این داستان واقعی است پس خواهشا حوصله کنید و تا آخر مطالعه کنید  

 

« پســرم میلاد »

نوشته ی : تا بی نهایت
مقدس ترین و زیباترین کلمه در دنیا " مادر " است . 
 

زنگ در به صدا در آمد , شیرین به ساعت روی دیوار سیاه و دود گرفته نگاه کرد , ساعت 5 بعداز ظهر بود . حتما پسرش میلاد از مدرسه برگشته . میلاد 9 ساله و کلاس سوم ابتدایی تحصیل میکنه . گوشی رو برداشت صدای ریز و قشنگ پسرک زیبایش بود , مامان منم در رو باز کن , بیا تو عزیزم . شیرین دست بر پیشانی گذاشت و کلماتی رو با خودش زیر لب تکرار میکرد : خدایا این بچه الان میاد خسته و گرسنه , تو خونه جز نون وپنیر چیز دیگه ای نیست حالا چکار کنم خدایا ...  

 

 

 

ادامه داستان در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

داستان زیبای « متینا »

مـتـیـنـــا
نوشته ی : تا بی نهایت


به نام خداوند هستی بخش
قصه از یه روز بارانی و سرد پاییزی شروع شد. دختر لاغر اندام و زیبا رویی در حال قدم زدن در پیاده رو را دیدم که با دستانی در جیب پالتویی که بر تن داشت با سری پایین و متفکر در حال قدم زدن بود . اصلا انگار در این دنیا نبود با کفشهای اسپرتی که به پا داشت برگهای زرد و خشک رو له میکرد و به راهش ادامه می داد که یه دفعه نفهمیدم چی شد که تلوتلو خوران روی زمین افتاد...


ادامه ی داستان را در ادامه مطلب بخوانید




ادامه مطلب ...

تو گفتی

سهراب گفتی، چشم ها را باید شست...شستم، ولی!...
گفتی ، جور دیگر باید دید... دیدم،ولی!...
گفتی، زیر باران باید رفت...رفتم، ولی!...
او نه چشم های خیسم و شسته ام را و نه نگاه دیگرم را...هیچ کدام را ندید!!!
فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت:« دیوانه باران ندیده »
  

 

بــــــــــــــرو!

می خوای بری , برو اما خاطراتمو پس بده!!!

می خوای بری , برو اما مهربونیامو پس بده!!!

می خوای بری , برو اما اشکامو پس بده!!!

می خوای بری , برو اما نگاهمو پس بده!!!

می خوای بری , برو اما بوسه هامو پس بده!!!


آهنگ زیبای حسود با صدای مرجان

آهنگ زیبای حسود با صدای مرجان ( درخواستی از کامران)


ادامه مطلب ...