تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

یه جایی تویه قلبت هست که روزی خونه من بود

من و از من نرنجونم

ازین دنیا نترسونم

تمام دلخوشیهامو

به آغوش تــــو مدیونم

اگه دلسوخته ای عاشق

مثل برگی نسوزونم

من و دریاب که دلتنگم

مدارا کن که ویرونم

نیاد روزی که کم باشم

از این دو سایه رو دیوار

به این زودی نگو دیره

منو دست خدا نسپار


یه جایی تویه قلبت هست

که روزی خونه من بود

به این زودی نگو دیره

 به این زودی نگو بدرود

پر از احساس آزادی

نشسته کنج زندونم

یه بغض کهنه که انگار

میونه ابر و بارونم

وجودم بی تــــو یخ بسته

بتاب، سردم، زمستونم

من و مثل همون روزا

با آغوشت بپوشونم

یه جایی تــــوی قلبت هست

که روزی خونه من بود

به این زودی نگو دیره

 به این زودی نگو بدرود


اسکناس مچاله

اسکناسِ مچاله ی تو دستمو سمت راننده تاکسی گرفتم،گفت:یه نفری؟آهسته گفتم خیلی وقته


 

جهنم




تــــقاصـــ دل کشـی های یه آدمـــ تو همینــــ دنیاســـــ

بـــذار مــا رو بــسوزونن ،جهنمـــ تو همینــــ دنیاســــ


عطر نرگس

تو رو حتی تو رویامم ندیدم ولی یه عمره جات خالیه پیشم

ندیدمت چه احساس غریبی ندیدم و برات دلتنگ میشم

فقط بگو کدوم هفته کدوم روز کجا منتظر رسیدنت شم

میخوام کاری بدم دست خودم که خودم بهونه ی اومدنت شم

سپردی دست کی پیراهنت رو که یه عمره برامون نمیاره

چه بوی نرگسی میپیچه اینجا اگه این باد سرگردون بذاره

بیا تا کفترا دورت بگردن براشون هر قدم دونه بپاشی

چراغون میکنم پس کوچه ها رو شاید قسمت بشه این جمعه باشی

فقط بگو کدوم هفته کدوم روز کجا منتظر رسیدنت شم

میخوام کاری بدم دست خودم که خودم بهونه ی اومدنت شم


داستان ویولونیست

داستان ویولونیست



داستان در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...