دلم نمی خواهد کسی در قفس تنهایی ام را حتی به بهانه دادن
دانه باز کند .
دلم نمی خواهد نسیم به درون قفس تنهایی ام به بهانه هوای تازه پر بکشد. دلم نمی خواهد که طلوع خورشید وغروب افتاب بر سقف اتاقم گذر کند . من در خلوت تنهایی خود یک به یک ابعاد زندگی ام را خراب می کنم تا دیگر
تکیه گاهی باقی نماند. می خواهم در پوچی زندگی در یکی از همین حفره ها بخوابم و دیگر بیدار
نشوم. می خواهم در وقت مردن نفرین کنم نفرین بر همهی ستاره ها که تو دوستشان
داری و نفرین بر نردبان انتظار که بلندایش از ابر ها گذشته و راه نفسم را بند اورده نفرین به تعلق به دلبستگی و نفرین به روح خودم که تا قیامت ولحظه ی
دمیدن صور ویلان وسر گردان بماند وقرارو ارام نگیرد. من بر خلاف........می خواهم ناشناس و گمنام بمانم و هیچ زائری به
ملاقاتم نیاید. من کجا زندگیم راگــــــــــــــــــــــــــــــــــــم کردم؟
امتحان عاشقی ...






عشق نخستین سبب وجود انسانیست . وونارگ
عشق همچون توفان سرزمین غبار گرفته وجود را پاک می کند و انگیزه رشد و باروری روزافزون می گردد . ارد بزرگ
عشق ما را می کشد تا دوباره حیاتمان بخشد . شکسپیر
عشق مانند بیماری مسری است که هر چه بیشتر از آن بهراسی زودتر به آن مبتلا میشوی . شانفور
عشق برای روح عادی یک پیروزی و برای روح بلند یک فداکاریست . کوستین
عشق هنگامی که شما را می پرورد شاخ و برگ فاسد شده را هرس می کند . جبران خلیل جبران
عشق هوس محبوب شدن نزد معشوق است . زابوتن
عشق نخستین بخش از کتاب مفصل بیوفائی است . ژرژسان
عشق معجزه ایست . امیل زولا
عشق شیرینی زندگیست . مارسل تینر
عشق مزیت دو فردیست که دائم سبب رنج و اندوه یکدیگر می شوند . سنت بوو
عشق یکنوع تب و حرارت شدید است . استاندال
عشق گل کمیابی است . آندره توریه
عشق حادثه ایست . کولارن
درونم
از غصه و ماتم مثال روح بی خوا ب است دلم غمگین تنم سنگین سرابی در چشم رنگین خودم شرمگین از این ننگی که در خواب است
