عشق، سرطان دوست داشتن است.
عشق، عقد دائمی ما با غربت است.
عشق، شماره تلفنی است که سالها بدنبال آن می گردیم.
عشق، آمپول ب کمپلکس معرفت است.
عشق، اتوبانی است که تا ته ابدیت می رود.
عشق، آسانسور حیات بشر است. وای بحال کسی که توی این آسانسور گیر کند.
عشق، قند متافیزیکی است که در دل آدم آب می شود.
عشق، شب نامزدی ما با جدایی است.
عشق، نردبانی است که ما را از خود بالا می کشد.
عشق، همان فعل انفعالی است که در برابر گل سرخ به ما دست می دهد.
عشق، عزرائیل زیبایی است که با رسیدن، جسم ما رامی گیرد و قبض روح راامضا می کند.
عشق، اولین آهی است که در آیینه کشیده ایم.
عشق، اولین حقوق ما از باجه معرفت است.
عشق،خرید وفروش پایاپای عاشق و معشوق است.
عشق، لک لکی است که روی درخت خاطرات ما لانه کرده دارد.
عشق، مقصد نیست، بلکه مرکبی است برای رسیدن به مقصد.
عشق، تنها مهمانی است که بدون دعوت وارد میشود،کافیست درخانه قلب را بازبگذارید.
عشق، یک لحظه آرامش است و هزار لحظه گرفتاری.
عشق، بینایی را می گیرد و دوست داشتن می دهد
عشق، صدای فاصله ها، فاصله هایی که غرق ابهامند.
عشق، تنها دردی است که بیماربدنبال علاج نیست، زیرا درد عشق برایش مطلوبتراز سلامتی است.
خدایا چقدر دلم گرفته .
احساس میکنم خیلی تنهام .
انگار تو این دنیا هیچ کس منو درک نمیکنه , هیچ کس حرف دل منو نمی فهمه.
خدایا تنها کسی که واسم مونده توئی , توئی که از همه چیز با خبری .
میدونم صدامو میشنوی , پس منو دریاب...

و شب ،
دو باره شب
هزار باره شب
که از فراز باور ستاره
سیل وار میرسد
و از هجوم تلخواره شب
شکسته رونق ستاره می شود
دلم به سوگ هر ستاره
پاره
پاره
می شود .

در تاریکی چشمانت را جستم
در تاریکی چشمهایت را یافتم
و شبم پر ستاره شد
تو را صدا کردم
در تاریکترین شب ها
دلم صدایت کرد
و تو با طنین صدایم به سوی من آمدی
با دست هایت برای دست هایم آواز خواندی
با تنت برای تنم لالا گفتی
چشمهای تو با من بود
و من چشمهایم را بستم
چرا که دستهای تو اطمینان بخش بود
صدایت میزنم گوش بده
قلبم صدایت میزند
شب، گرداگردم حصار کشیده است
و من به تو نگاه میکنم
از پنجرههای دلم
به ستارههایت نگاه میکنم
چرا که هر ستاره آفتابی است
من آفتاب را باور دارم
من دریا را باور دارم
و چشمهای تو سرچشمه دریاهاست
انسان سرچشمه دریاهاست
تشکر فراوان از شادی برای ارسال این مطلب