تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

تــا بــی نهایت

شعر . موزیک . عکس و کلی مطالب عاشقانه

تابستونتون مـ ـ ـ ـبارک

به به ...! فصل تابستون هم رسید 


به همین زودی 3ماه از سال گذشت و فصل تابستون با گرمای سوزانش رسید


جدی جدی یه بـ ـ ــهار دیگه از عمرمون گذشتاااااا


تابستونتون مـ ـ ـ ـبارک


ایشاالله وجودتون پر باشه از گرمای تابستون


هـ ـ ـ ـمـــدم

کنارم هستی و اما دلم تنگ میشه هر لحظه
خودت می دونی عادت نیست فقط دوست داشتن محضه
کنارم هستی و بازم بهونه هامو میگیرم
میگم وای چقدر سرده میام دستاتو میگیرم
یه وقت تنها نری جایی که از تنهایی میمیرم
از این جا تا دم در هم بری دلشوره میگیرم
فقط تو فکر این عشقم تو فکر بودن با هم
محاله پیش من باشی برم سرگرم کاری شم
می دونم یه وقتایی دلت میگیره از کارم
روزاییکه حواسم نیست بگم خیلی دوستت دادم
تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری
تو هم از بس منو می خوای یه جورایی خود ازاری
کنارم هستی و انگار همین نزدیکیاس دریا
مگه موهاتو وا کردی که موجش اومده اینجا
قشنگه رد پای عشق بیا بی چتر زیر برف
اگه حال منو داری می فهمی یعنی چی این حرف
میدونم که یه وقتایی دلت میگیره از کارم
روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوستت دارم
تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری
تو هم از بس منو می خوای یه جورایی خود ازاری

چشمای خیسم واسه ی دیدنت بی قراره


پای پنجره نشستم کوچه خاکستریه باز زیر بارون
من چه دلتنگتم امروز انگار از همون روزهاست

حال وهوام رنگ توئه کوچه دلتنگ توئه
دلم گرفته دوباره هوای تو رو داره

چشمای خیسم واسه ی دیدنت بی قراره
این راه دورم خبر از دل من که نداره
آروم نداره یه نشونه می خوام واسه قلبم جز این نشونه
واسه چیزی دخیل نمی بندم این دل تنهام دوباره هوای تو رو داره
هوای شهرتو و بوی گل ها
پیچیده توی اتاقام مثل خواب

داره بدجوری غریبی میکنه آخه جز تو دردمو کی میدونه

هم قفس...!

چه غریبی دل من تو این شبای بی کسی
چقدر تنها شدی باز میبینم که بی کسی
یادت گفتم نشوعاشق تواین دورو زمون
آخرش زخمی شدی ای بی زبون
گناهت سادگی بود جرم تو دلدادگی بود
حکم توتنها شدن تو اوج این عاشقی بود
میدونم سخته ولی گریه نکن زجه نزن
ساکت بمون کنج قفس بیهوده هی پرپرنزن
هم قفس رفته دیگه بی تو خوشه
بیخیال چه میدونه اینجا یکی باز ناخوشه
یه روزی میکنه یادت که دیگه خیلی دیره
جون تو رفته ز تن خاکسترت به باد میره

"محمد فراست"

بی صدا شکست

چه بی صدا شکست شدبلور قلب نازکم
چه بی صدا شکست شدصدای بغض و هق هقم
چه بی صداتو پر زدی ز سرسرای این دلم
شکسته بال رفته ام به کنج سایه های غم
تو رفته ای و من هنوز به قاب عکس خیره ام
نشد هنوزباورم که رفته ای و مرده ام
" محمد فراست "