دنیای چشماتو یک دم به نامم کن ...
یا صحنه سازی کن با اونا خامم کن
یه کاری کن قلبم با عشقت آروم شه ...
دوست دارم ها از چشم تو معلومشه
احساس من سمت قلبت سرازیره ...
با فکر تو هرشب خواب از سرم میره
تو حال این روزهام چشمات حسد داره ...
هرکس منو دیده از تو خبر داره
هرکی منو دیده میگه که حق کارم ...
نمیشه یک لحظه چشم از تو بردارم
این معجزه است وقتی تو پیشم اینجایی ...
هر لحظه با اسمت کم میشه تنهایی
هیشکی شبیه من دیوونه ی تو نیست ...
اسم منو بازم تو دفترت بنویس
احساس من سمت قلبت سرازیره ...
با فکر تو هر شب خواب از سرم میره
تو حال این روزام چشمات حسد داره ...
هرکس منو دیده از تو خبر داره
هرکی منو دیده میگه که حق دارم ...
نمیشه یک لحظه چشم از تو بردارم


شب یـــلــــدا
پر قصه تو شب بلند یلدا
پر گریه برای قصه فردا
پر تشویش مث ابرای سیاهی
پر تردید مث موندن تو دوراهی
اون مسافر تو نبودی همه غربت من بود
اون سفر کرده معصوم همه قسمت من بود
شب و تنهایی و بارون توی این خونه تاریک
بی تو شب گردی و بی سود توی کوچه های باریک
همه چیزم شده حالا این سکوت سرد و سنگین
رفتی و تو قصه ها مرد اون روزای خوب و رنگین
