من از پشـت شـــبهای بی خـاطـره
من از پشـت زنـــدان غـــم آمـدم
مــــن از آرزوهــــــای دور و دراز
من از خواب چشــمان نــــم آمدم
تـــو تعـــبیر رویای نـــا دیـده ای
تـــو نوری که بر ســــایه تابیده ای
تـــو یـک آسمـان بخشش بـی طلب
تـــو بر خاک تردیـــد باریـــده ای
تـــو یک خانه در کوچه ی زنــدگی
تـــو یک کوچه در شــهر آزادگـــی
تـــو یک شهر در سرزمین حــضـور
تـــویی راز بودن به این ســـــادگی
مــــرا با نگـــا هـت به رویــا ببــر
مرا تا تمـــــاشای فـــــردا ببــــر
دلــــم قطره ای بی تپش در سـراب
مــــرا تا تکــــاپــوی دریـــا ببـر
خدا کنه که بارون بباره بباره بباره
آخه تورو به یاد من میاره میاره میاره
به یاد اون شبی که واسه آخرین بار دیدمت
چطور دلت اومد بری من که تورو میپرستیدمت
خدا کنه که بارون بباره بباره بباره
آخه تورو به یاد من میاره میاره میاره
به یاد اون شبی که واسه آخرین بار دیدمت
چطور دلت اومد بری من که تورو میپرستیدمت
اون شب یه جور دیگه منو نگاه میکردی
یادمه اون شب با بغض منو صدا میکردی
اون شب برای آخرین بار دست منو گرفتی
گفتی خدانگهدار تنهام گذاشتی رفتی
خدا کنه که بارون بباره بباره بباره
آخه تورو به یاد من میاره میاره میاره
به یاد اون شبی که واسه آخرین بار دیدمت
چطور دلت اومد بری من که تورو میپرستیدمت
منم مثل تو مات این قصه ام
تو هم مثل من امشبو دعوتی
درست توو همین ساعت و ثانیه
سزاوار زیباترین رحمتی
توو این حس و حال عجیب و غریب
دو تا بال می خوای که روو شوونته
تو از هر مسیری بری می رسی
تو از هر دری بگذری خوونته
از این سفره ها معجزه دور نیست
ببین دست دنیا توو دست منه
دعا می کنم تا اجابت بشه
دعا می کنم چون دلم روشنه
من از عشق بارون به دریا زدم
به بارونو به آسمون دعوتیم
چه مهونی با شکوهی شده!!!