هیـــچ وقـــت
هیـــــــــچ
وقـــــت نــــقـاش خــــوبــــی نــــخـواهــــم شــد
امـــشـــب دلــــــــــی کــشیــــدم
شــبـیـــه نـــیمـــــه ســـــیـبـــــی
کــــــه بــه
خـــاطر لـــــــرزش دســـتانـــــم
در زیــــر آواری از رنـــــــگ ها
نـــــاپـــدیــد مـــــانـــد

وقتی باد آروم آروم، موتو نوازش میکنه...
طبیعت وجودتو اینقدر ستایش میکنه...
وقتی که یواشکی خواب به سراغ تو میاد...
برای داشتن چشمای تو خواهش میکنه...
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
وقتی شب فقط میاد، برای خوابیدن تو
خورشید از خواب پا میشه، تنها واسه دیدن تو
وقتی که چشمه حریصه، واسه لمس تن تو
یا که پیچک آرزوشه، بشه پیراهن تو
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
وقتی هر پرنده به عشق تو پرواز میکنه
عشق تو، حتی طبیعتو هوس باز میکنه
وقتی تو قلب خدا این همه جا هست واسه تو
چرخ گردون، واسه تو گردشو آغاز میکنه
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟!

آهنگ فوق العاده زیبای آرتین شاهوران با همراهی مریم حیدرزاده به نام من تورو می خوام !!

دیشب تو چت با هم آشنا شده بودن . قرار ساعت 4 بعد از ظهر کنار در ورودی پارک بود . پسر بعد از کمی رانندگی به پارک رسید . منتظر دختر , دختری با یه مانتوی سبز. بعد از کمی انتظار دختر هم رسید . کمی سر چرخوند تا پسر رو دید . دست تکون داد پسر لبخند زد . پسر عصا های زیر بغلیشو که تمام عمر تنهاش نذاشته بودند برداشت . دختر شروع کرد به طرف پسر آمدن . پسر عصا ها رو بیرون آورد دختر عصا ها رو دید و راهش رو کج کرد و رفت.....
